Abandoned
دوشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۸، ۰۷:۴۶ ب.ظ
انگار داری از یه جا میری ولی نمیخوای کسی بفهمه.
یواش یواش شروع می کنی به جمع کردن
یه روز بعد از حموم شونه ت رو به جای گذاشتن روی میز، میذاری توی کیف.
بعد از اینکه مثل روزمره تو ماگ ت چای خوردی، میشوریش. و به جای کابینت . میذاری توی کیف.
کتاب ت رو بعد از خوندن، به جای قفسه، میذاری تو کیف.
لباساتو می پوشی. کیف رو بر میداری.
یه کاغذ می نویسی و میچسبونی به دیوار و بعد از نوشتن مدادت رو میذاری توی کیف.
حالا متعلقات تو، شده یک کیف.
- ۹۸/۰۸/۲۰